زن ام کردند ...
وقتی سینه هایم ، هنوز بالغ شدن را در زمان ندید

چشمانم برای یک بار ،
هوس را غنچه نکرد
وقتی دستهایم
عروسک رویا را
در آغوش نگرفت
انداختند
چادر سفیدی
با مردی که
فقــــــــــــط ....
هم خوابی و بچه
مادرم کردند
بدون آن که
بدانم زن چیست
سجده نشستم خدا را ...
تا فرزندم ، زن بعدی نباشد!

نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در سه شنبه 15 آذر 1390برچسب:, ساعت
23:34 توسط آجی لیلا| نظر بدهيد |
Design By : Mihantheme |